در كانون اصلاح و تربيت «شهر زيبا» نوجوانان زنداني با خواست اعلا جمع مي شوند تا هجدهمين سالروز تولد اكبر را جشن بگيرند. اكبر متهم است دو سال پيش دختري را كشته و حالا زمان قصاص اوست. اعلا، دوست اكبر، براي كمك به او به اتفاق فيروزه خواهر اكبر براي گرفتن رضايت به سراغ شاكي پرونده، ابوالقاسم (پدر مقتول) مي روند. ابوالقاسم كه با سماجت آنها روبرو مي شود، به دادگاه مي رود تا اجراي حكم را جلو بيندازد اما به او مي گويند بايد منتظر باشد و بايد ابتدا پول ديه را آماده كند. ابوالقاسم كه توانايي پرداخت پول را ندارد سعي مي كند اين مبلغ را از صندوق بيت المال تهيه كند اما كسي حاضر به امضاي ورقه استشهاد نيست
Additional information
Weight | 90 g |
---|
Reviews
There are no reviews yet.